امروز رفتم امپول بزنم از قضا تزریقاتی هم یه دافی دوست داشتنی بود!!!برگشته میگه سمت شاگرد بزنم یا راننده؟؟؟
بهش گفتم هانی من شاگرد و راننده حالیم نیس!!!
فقط دست به دنده نزن که راه میوفته!!!!
قزوینیه موقع مردن به پسرش میگه وقتی مردم ---مو از ته قطع کن که اون دنیا نباشه شهادت بده
اونم همین کارو میکنه !
چند شب بعد میاد خواب پسره میگه :
دستم به دامنت !
اینجا پر از حوریه من نیارش دارم!
فردا داییت میمیره بکنش تو --- داییت من برم برش دارم .
صبح پسره ماجرا رو به ننش میگه
ننه میگه:
گه خورده !
دروغ می گه ! 30 سال بود می خواست داییت و بکنه . نقشه کشیده
یارو مست بود رفت خونه نامزدش یه دفعه نصف شب جیغ و داد راه انداخت نامزدش پرسید چی شده؟ یارو گفت --- و تخم هام نیستن نامزدش گفت آروم باش احمق دستت توشلوار منه !
غضنفر تو یه مسابقه نقاشی شركت میكنه تو جهان اول میشه، میان یه هیئت از ایران میفرستن ببینن چی كشیده. میبینن یه مرد لخت كشیده كه یه ماسك رو دهنشه، یه شاخه گل دستشه و یه كاندوم هم رو ---شه! میرن از كارشناسای خارجی میپرسن: بابا این چه افتضاحیه؟ آخه شما چطور اینو برنده اعلام كردین؟! میگن: این پیام داره: اون ماسك یعنی خودشو از آلودگی‌ها دور كرده، اون گل نشانه طبیعته، اون كاندوم هم نشانه مبارزه با بیماریهای جنسیه. بعد میرن پیش غضنفر میگن: منظور شما از این نقاشی چی بود؟ میگه: والله ما فقط می‌خواستیم بگیم كه --- كردن با كاندوم مثل بو كردن گل با ماسكه
دختره به آخونده میگه اگه من با دوست پسرم حال کنم اشکال داره؟ آخونده گفت حرامه دختر گفت با شما چی؟ آخونده گفت ای شیطون ... میخوای بری بهشت؟
آیا فرق زن حامله با بادکنک رو میدانید؟ بادکنک رو اول باد میکنن بعد باهاش بازی میکنن. در حالیکه زن رو باهاش بازی میکنن و بعدا" بادش میکنن
یه روز رشتیه میره خونه میبینه زنش با یه مرده غریبه ... !بعد میشینه ساکت نگاشون میکنه .بعد از یک ساعت طرف میره.بعد زنه میگه چت بود ما رو نگاه میکردی؟!! ...رشتیه با خوشحالی میگه جنبه رو داشتی خانوم!!!
یه روز به یه رشتیه میگن چند تا بچه داری؟ میگه 20 تا میگن اسمشونو چه جوری یاد میگیری میگه اسمشون که چیزی نیست فامیلشون سخته !
یه رو به یه رشتی sms میدن که زنت پیشه ماست...رشتیه میگه :ریدم تو دهنه هر کس که sms تکراری بفرسته!
یه رشتی به دوستش می گه:جات خالی.رفتم خونه دیدم زنم زیر پتوست پتو رو کشیدم .اون هم پتو رو کشید هی من کشیدم ...هی اون کشید اونقدر کشیدیم تا پتو جر خورد !!!!! جات خالی بود.اونقدر سه نفری خندیدیم
از یه رشتیه میپرسن: شما با چه سهمیه‌ای وارد دانشگاه شدی؟ میگه: بنده افتخار میکنم که فرزند سه تا شهیدم!!!
خوش امدید